کرامات حضرت اباالفضل العباس علیه السلام4

کـــــــــــافـــی نــــت عصــــــــر جـــــــدیـــــــــــد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه فی جمله اولیائک
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آیا از مطالب وبلاگ راضی هستید؟

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 135
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 140
بازدید ماه : 392
بازدید کل : 28751
تعداد مطالب : 339
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1


لوگوی حمایتی حضرت مهدی

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز

انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com انجام میدم | از روی عکس مورد نظر شما سیاه قلم کار کنم AnjamMidam.Com

کرامات حضرت اباالفضل العباس علیه السلام4
نویسنده : منتظر...
تاریخ : دو شنبه 12 خرداد 1393
بلی غیر از ما دکترهای دیگری نیز وجود دارد
حجه الاسلام آقای حاج شیخ محمد معین الغربائی، فرزند آیه الله شیخ عمادالدین و نوة مرحوم آیه الله معین الغربائی خراسانی، فرمودند:
تقریبا چهل سال قبل که هنوز ازدواج نکرده بودم، یک شب جمعه، از نجف اشرف پیاده به کربلای معلی رفتم و دعای کمیل را در حرم مطهر حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام خواندم. وسط دعا خوابم برد و دقایقی بعد سر وصدا و شیون فوق العاده مرا از خواب بیدار کرد. دیدم دختر عربی را به ضریح مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بسته‌اند و او، که مرض جنون دارد. به مردم جسارت می‌کند پدر و مادر و بستگانش اطراف او را گرفته بودند و برای شفای این دختر دیوانه به حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام متوسل شده بودند.
یک نفر که در همان جا خود را دکتر روان پزشک معرفی می‌کرد و ایرانی هم بود. به من گفت: بگو این دختر را بیاورند فندق الحرمین که من در آنجا می‌باشم، تا این مریض را معاینه کنم. من گفتة دکتر ایرانی را به پدر دختر تذکر دادم. پدر دختر به زبان عربی گفت: لعنت به پدر کسی که عقیده به حضرت ابوالفضل علیه السلام ندارد! بنده خجالت کشیدم و رفتم و نشستم مشغول خواندن بقیه دعای کمیل شدم، که دوباره در حال خواندن دعا خوابم برد. مجددا از سر و صدا بیدار شدم و این بار دیدم که اطراف آن دختر را گرفته‌اند و دختر مورد عنایت حضرت ابوالفضل علیه السلام قرار گرفته و حضرت دختر دیوانه را شفا داده است. مردم هم ریخته‌اند و لباسهایش را پاره پاره می‌کنند و او از عبای پدرش برای پوشیدن خویش استفاده می‌کند.
آن حال، دکتر ایرانی را دیدم که دو دست بر سر می‌زند و گریه می‌کند و می‌گوید: بلی، غیر از ما دکترهای دیگری نیز وجود دارد.



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کـــــــــــا




آمار مطالب

:: کل مطالب : 339
:: کل نظرات : 17

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 135
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 140
:: بازدید ماه : 392
:: بازدید سال : 2108
:: بازدید کلی : 28751

RSS

Powered By
loxblog.Com